قاصدکی می گرید

کاش لبخندی باشم روی لبانت..............کاش

قاصدکی می گرید

کاش لبخندی باشم روی لبانت..............کاش

بهار

پرستوها بازگشتند و ترانه خواندند

تو نیامدی

درختان بیدار شدند و به شکوفه نشستند

تو نیامدی

خانه ها تکانی به خود دادند و تمیز شددند

تو نیامدی

آدمها به خرید عید رفتند و نو نوار شدند

تو نیامدی

بهار آمد و طبیعت دوباره جان گرفت

تو نیامدی

نیامدی من به گوشه غم خزیدم

موسیقی بهارم صدای ضبط شده شعرهایت شد

درخت افکارم خواب مانده و از شکوفه خبری نیست

خانه ام مملو از گرد و غبار خاطراتی ست که نمیخواهم بتکانمشان

لباسم به تن کهنه شد و بدر نرفت تا بوی نگاه تو حفظ شود

فردا بهار می آید

ولی تو نه فردا می آیی نه فرداهای دگر

تنبیه

این روزا دلم هوس انفرادی کرده....

۲۲

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

بخواب ، همیشه بخواب

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

تو هرگز نخواهی دانست

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

قاصدک تنهاست و در تنهاییش تو را می سراید

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

۱۶

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

۱۱

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

اما افسوس فاصله ها نمی ذارن

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.