خواهرم یه ماه خوابگاه بوده اندازه شش ماه ماجرا برای تعریف کردن داره.
تو خوابگاه یکی پلاک فروهر رو تو گردن خواهرم می بینه و بهش میگه تو شیطان پرستی؟ خواهرم میگه نه این علامت فروهر زرتشتیه. دختره: تو زرتشتی. خواهرم: آره
روز بعد در دانشگاه
دختره: اگه راست میگی زرتشتی هستی بیا تو کلاسمون جلوی همه بگو
خواهرم سر سکوی کلاس: سلام بچه ها. من زرتشتی ام. خداحافظ
.
.
دختر دایی ام: من یه دوست زرتشتی داشتم مسلمون شد
خواهر کوچیکم: من یه دوست مسلمون داشتم رفت زرتشتی شد
من: من یه دوست زرتشتی داشتم، زرتشتی موند
مهم اینه که انسان باشی ... حالا هر مذهبی باشی
من در مورد خیلی از مذهب ها خوندم ... ولی از زرتشت زیاد نمیدونم .... فقط انقدر میدونم که دو نفر بودن که ما پیامبر میشناسیمشون ولی خودشون میگن ما معلم هستیم
یکی بودا بوده و یکی زرتشت
و هر دو انسان های بزرگی بودن ... و مذهبشون را با زور شمشیر گسترش ندادن
منم میگم دین واقعی روی قلب و عقل آدم حکم میکنه و برای پذیرشش نیازی به وحشیگری نیست
خاطره تعریف کردن رو دوس دارم.
بیا به خواهرم معرفیت کنم!
دم اونایی گرم که اصلا در زنجیر اسارت اینو اون نیستن .
باید این زنجیرها را گسست
باید
محمود:من مسلمون بودم اما اکنون....دین؟
معتقد به پلورالیسم دینی ام !
محمود مواظب باش از اون ور نیفتی ...محمود.... ها....
به نظر من دین آدمها عقل اونهاست...
چی بگم من؟
سلام .....................
زود باش بیا منم آپم ......................
اما در مورد جوابتون به من...
قبول دارم یه ذره عقاید تندی دارم اما منم تقریبا حرف شما رو زدم.دین و عقل !
من به شدت عقل زده ام و هر نکته ی زیبا و معقولی که در هر دین و مذهبی ببینم بهش رو میارم.این یه جورایی همون پلورالیسم دینی بود دیگه.
در مجموع گفته باشم من هنوز خیلی جوونم و عقیده ی شکل گرفته ی کاملی ندارم و راه تغییر برای من خیلی بازه...خیالت جمع از اون ور نمی افتم
سلام
آقا محمود منم به نقطه نظر شما مشکلی ندارم
خیلی دوست دارم توی یکی از مراسم زرتشتی شرکت کنم و مراسمشون را ببینم .... شاید یه روز تونستم
منم میام
منو باخودت ببر
فقط منو نخوری!
حتما .... چند تا دوست زرتشتی دارم .... باید یه بار هماهنگ کنم که برم ... خوشحال هم میشم با هم بریم
حتما اینکارو بکن