در زندگی زخمهایی هستکه مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد. این دردها را نمیشود به کسی اظهارکرد، چون عموماً عادت دارند که این دردهای باورنکردنی راجزواتفاقات و پیشآمدهاینادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سَبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی میکنند آن را با لبخند شکاک و تمسخرآمیز تلقی کننند.