قاصدکی می گرید

کاش لبخندی باشم روی لبانت..............کاش

قاصدکی می گرید

کاش لبخندی باشم روی لبانت..............کاش

گلی در حال پرپر شدن

می گم زندگی ساز ناکوک می زنه 

می گم دوست داره مدام حال ما رو بگیره 

می گم گاهی ازش متفر می شم 

حق دارم بخدا حق دارم   

دست به دعا بردارید برای یه نو گل 

دست به دعا بردارید برای غنچه ای که در آرزوی شکفتنه ولی داره پرپر می شه 

دست به دعا بردارید برای آرزوهایی که داره به دلش می مونه 

دست به دعا بردارید برای پدر و مادری که ثمره زندگیشون داره از دست می ره  

 

درد دل من: خدا خیلی نامهربونی اگه مبینا برنگرده پیش ما 

                اگه صدای خنده هاش دوباره نپیچه تو گوش ما 

نظرات 8 + ارسال نظر
من پنج‌شنبه 16 دی 1389 ساعت 10:01 ق.ظ http://chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

دست به دعا بر میداریم

سلام
مبینا عزیزم الان زیر تیغ جراحیه دعا کیند و امین را با اخلاص تمام بگویید

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 16 دی 1389 ساعت 08:48 ب.ظ http://88888888.blogsky.com

زندگی این است با تمام بی رحمیش چنان دلت را میلرزاند وعزیزانت را میگیرد که بفهماندت هیچ کس نداری جز یک نفر.کس بی کسان.

محمود پنج‌شنبه 16 دی 1389 ساعت 08:59 ب.ظ http://bidagh.blogsky.com

حرفهای زیادی برای گفتن مانده
وقت های زیادی برای گذراندن
شعرهایی برای سرودن
و افسانه ی تلخ و شیرینی به نام زندگی در پیش است
پس هنوز برای پرواز خیلی خیلی زود است
می شنوی خدا؟
اگر آری پس این تو و این مبینا و اگر خیر......

دلتنگی های یک مرد زمینی پنج‌شنبه 16 دی 1389 ساعت 11:18 ب.ظ http://www.dyrooz.blogsky.com


سلام دوست عزیز

دوست دوستمان نیز دوست ماست...امیدوارم که خداوندکمک کند- آمین ـ

caffè nero جمعه 17 دی 1389 ساعت 12:57 ب.ظ http://eternal.blogsky.com

خدای من، چی بگم ... فقط دعا می کنم.

تو جمعه 17 دی 1389 ساعت 05:29 ب.ظ http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

نگران نباش دلارام...
گفته بودی همیشه دلارامی...دلارام بمون ما هم حتما براش دعا میکنیم...
لطفا بهمون خبر بده...

شبزده جمعه 17 دی 1389 ساعت 08:07 ب.ظ http://posteshir.blogfa.com

سلام.
بعضی وقتا ما یه چیزایی از خدا میخواهیم که خیر و صلاح ما توی اون نیست و بعضی وقتها اتفاقات بدی برای ما میوفته که برامون توش پر از نعمت و برکته.
برای مبینا دعا میکنیم.ایشالا که هرچی خیر و صلاحشه همون بشه.

مذاب ها یکشنبه 19 دی 1389 ساعت 12:41 ب.ظ http://mozabha.blogsky.com

خداوندا .....
مبینا را از تو میخواهیم....
تقدیرت را باز نگر....
اینجا آبروهایمان را گروه شفای مبینا کرده ایم....
آبرویمان را مبر.....
همهء وجودم را نذر شفا و لبخندهای مبینا و پدر و مادرش میکنم.....
در ظزفی از اخلاص....
به در خانه ات می آورم....
دق الباب....
در را بگشای.....
برای شنیدن نذرت قبول از لبان همچون غنجه شکفته ات بیتابم....
نذرم را قبول میکنی.....
شفای مبینا را بر لبهای پزمردهء والدینش همچون لبخندی از جنس لبخندهایت نقش میبندی؟....
تو رحمان و تو رحیمی.....
و من به تو مؤمنم....
و میدانم که مبینا را شفا میدهی.....
شک ندارم.

مرسی
واقعا زیبا بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد