زندگی نه آنقدرشیرین ،ونه آنقدرتلخ است که بخاطرش خودت را به ذلت افکنی....
سلام هی بچه فدایی داری؟ جان نثار چی؟ اشتباه تایپی نوشتت نداشت رفیق؟؟قسمت اولش که نامفهوم بود،ولی بعدش درست شد ورسوند.تنهازندگی اینگونه نیست،روزگارهم هست،رفیق هم هست و...... ============== تا ده شمردن کافی نیست باید دور می شدی خیلی دور برای گم کردنت تا هزار هم خواهم شمرد.....
سلام واضحه که....تکیه کلاممون بادوستان(قسمت وسطی) انتهاشم که یعنی:تنهازندگی نیست که زمانی که بهش نیازداری باید دم دست باشه،بلکه روزگار و دوستان هم همینگونه اند....
میخوام یه چیزی بگم .... نمیدونم چه جوری بگم ۶۰ بار نوشتم و پاک کردم ............................... شاید زندگی پیوسته به یک میزان به ما میدهد ولی گاهی ما احساس زیادی میکنیم و پس میزنیم و گاهی چون حرص میزنیم احساس میکنیم کم است .................. یا یه همچین چیز هایی
آنقدرها هم که می گویی ناخن خشک نیست. آن هنگام که می بخشد چشمانمان را می بندیم و نمی بینیم و چون چشم می گشاییم فرصت به دست آوردن را از دست داده ایم غفلتمان را شاید نباید به پای زندگی بنویسیم و سلام دلارام عزیز
چقدر من با این ناخن خشک مشکل دارم،البته خیلی هم دوستش دارم راستی این چند وقته یه کم اوضاع خوبی نداشتم به روز نمی کردم و نظرات رو هم سرد پاسخ می دادم،بابت همه چی عذر می خوام
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
! salute
زندگی روانی تر از این حرف هاست ، بنظرم.
tu as raison
سلام دلارام
امروز جایش در قاب عکسی در اطاق تن ام درد می کند !
زندگی بد ناجوانمرد است !
سلام
از ناجوانمردهایش که دیگر نگو دلمان خون است
باهات موافقم.
امروز هرقدر سعی کردم وبلاگ شمارو باز کنم نمیشد مرتب پیغام می داد که این وبلاگ در بلاگ اسکای موجود نیست چرا؟
به قول خودت دیگه دیگه
همینه که هست می خوای بخواه نمیخوای مجبوری که بخوای (خودت همیشه اینطوری میگی)
زندگی نه آنقدرشیرین ،ونه آنقدرتلخ است که بخاطرش خودت را به ذلت افکنی....
سلام
هی بچه فدایی داری؟ جان نثار چی؟
اشتباه تایپی نوشتت نداشت رفیق؟؟قسمت اولش که نامفهوم بود،ولی بعدش درست شد ورسوند.تنهازندگی اینگونه نیست،روزگارهم هست،رفیق هم هست و......
==============
تا ده شمردن کافی نیست
باید دور می شدی
خیلی دور
برای گم کردنت
تا هزار هم خواهم شمرد.....
سلام
یعنی چی!!!!!!!!!!!
سلام
واضحه که....تکیه کلاممون بادوستان(قسمت وسطی)
انتهاشم که یعنی:تنهازندگی نیست که زمانی که بهش نیازداری باید دم دست باشه،بلکه روزگار و دوستان هم همینگونه اند....
باید یاد بگیری چطور باهاش بازی کنی
میخوام یه چیزی بگم .... نمیدونم چه جوری بگم
۶۰ بار نوشتم و پاک کردم
...............................
شاید زندگی پیوسته به یک میزان به ما میدهد ولی گاهی ما احساس زیادی میکنیم و پس میزنیم و گاهی چون حرص میزنیم احساس میکنیم کم است
..................
یا یه همچین چیز هایی
آنقدرها هم که می گویی ناخن خشک نیست. آن هنگام که می بخشد چشمانمان را می بندیم و نمی بینیم و چون چشم می گشاییم فرصت به دست آوردن را از دست داده ایم
غفلتمان را شاید نباید به پای زندگی بنویسیم
و سلام دلارام عزیز
چقدر من با این ناخن خشک مشکل دارم،البته خیلی هم دوستش دارم
راستی این چند وقته یه کم اوضاع خوبی نداشتم به روز نمی کردم و نظرات رو هم سرد پاسخ می دادم،بابت همه چی عذر می خوام