قاصدکی می گرید

کاش لبخندی باشم روی لبانت..............کاش

قاصدکی می گرید

کاش لبخندی باشم روی لبانت..............کاش

تا حالا چیزی رو گم کردید؟

 تا حالا چیزی رو گم کردید؟ خب معلومه. همه یه وقتایی یه چیزایی گم می کنن، منم یکی از اون همه. من یکی که زیاد چیز گم می کنم. تا چند سال پیش خیلی رو لوازمم حساس بودم واگر خدایی نکرده چیزی گم می کردم تا مدتها دنبالش می گشتم و از گم شدنش یه عالمه ناراحت می شدم. خب اون وقتا با هر وسیله ای که داشتم یه رابطه قوی برقرار می کردم البته خیلی ناخواسته. یه روزی وقتی کتاب کیمیاگر کوئیلو رو میخوندم که می گفت مثلا هنگام عبور از صحرا روح ما با روح صحرا و با و ... یکی میشه منم به این نتیجه رسیدم که روح منم با وسایل شخصی ام در هم می آمیزد برای همینه که دل کندن از آنها برام سخته. یادم ده سال پیش که ساعت گرانبهایی رو گم کردم تا مدتها چشمم دنبالش بود. از بد روزگار حتی مدلشم پیدا نکردم. از همون موقع تصمیم گرفتم فاصله بین روح ها رو حفظ کنم و نذارم قاطی بشن. جالبه که از اون به بعد خیلی کم چیز گم کردم البته منظورم چیزای مهمه.  

الان دو -سه ماه از انگشترم خبری نیست اصلا نمیدونم کجا گذاشتمش و آخرین بار کی ازش استفاده کردم. نصف شب گذشته و پریشب همه جا رو زیرو رو کردم ولی رسماْ گم شده و خبری ازش نیست. شاید دلم براش تنگ بشه خصوصا که الان قیمت طلا دو برابر نسبت به اون موقع دو برابر شده و شاید دیگه نتونم از مدلش بخرم. یکی نیست به من بگه دختر خوب مرض داری چیزی می خری که استفاده نمی کنی؟ اصلا گم شد که شد، به جهنم، خودمو بکشم که گم شده. ات و آشغال می خریم که گم بشن دیگه . من خیلی شاهکار کنم خودم گم نشم. ولی یه ذره دوستش داشتم. حیف شد که گم شد. شایدم حیف نشده و تو تقدیرش!!!! نوشتن گم شدنی!

نظرات 11 + ارسال نظر
یک زن سه‌شنبه 30 آذر 1389 ساعت 11:08 ق.ظ

منم یک دوره ای این جوری بودم وقتی چیزی رو گم می کردم خیییلی دلم می سوخت شایدم از کودکیم شروع شده بود وقتی عروسکی رو که خیلی دوست داشتم گم کردم شاید باورت نشه تا چند سال تو فکرش بودم و دنبالش می گشتم. می دونی کلا ترس از دست دادن جزئی از وجودم شده بود ولی خواندن چند کتاب باعث شد روی خودم کار کنم و الان از اون طرف افتادم و بی خیال شدم.

منم وقتی بچه بودم عروسکم مونیکارو لتو خرابه هابی خونه قبلی مون گذاشتن و نجاتش ندادن من اون روز مدرسه بودم واقعا بعد ازاون نتونستم با عروسک دیگه خوب سرگرم بشم البته الان کریستینه یه ده سالی می شه با منه ولی هیچ عروسکی مونیکا نمیشه

هیس سه‌شنبه 30 آذر 1389 ساعت 11:53 ق.ظ http://l-liss.blogsky.com

دلارام آخی میدونم چه حالی داری

اما به درک الان گم نشه پس کی گم شه
مواظب خودت باش که گم نشی

ممنون از همدردیت

بهتر که گم شد

خاک سرخ سه‌شنبه 30 آذر 1389 ساعت 12:29 ب.ظ http://www.khakesorkheman.blogsky.com

سلام

گم شدن تقدیرمون رو هم گردن خدا می اندازیم !
غافل از اینکه تقدیرمون رو قبلا گرو اعمال مون گذاشتیم .

نوشته ات خوب بود .
به دل نشست .
یاحق

رضا سه‌شنبه 30 آذر 1389 ساعت 12:43 ب.ظ http://88888888.blogsky.com

یادش بخیر وقتی که کیمیاگر رو میخوندم فکر نمیکردم یه روز اینجوری به یادش بیافتم...
انگشترتم که.....دوباره مرموزه دقت نکن.
من یه نظر گذاشتم راجع زنان که به نظرم چن دوسش نداشتی رفت اونجایی که محمود نی خواهد انداخت....البته مدیونی اگه فکر کنی منظورم احمدی نژاده ها..نه منظورم یکی دیگست باور کن....
حالا دوباره میگم چه اشکال دلره:
واز جنس مردان زنانی آفریدیم زیبا،خوش خلق وکم خرج والبته بی توقع.اگر باورتان نمی شود زن بگیرید واگر اینطور نبود حتما استثنایی از زنان را اختیار کردید وبروید یکی دیگر را بگیرید واگر باز هم نشد باز هم بگیرید اینقدر بگیرید تا بشود ما گرفتیم، شد....(آخ که چی میشد یه همچین آیه ای در قرآن بود)ولی این قرآن بزرگ وعظیم چنان به حقوق زنان احترام گذاشته که گویی فقط برای زنان نازل شده و از طرفی دیگر چنان مردان را بزرگ شمرده که گویی.....فقط کافی است نگاهی به آیات زیر بیاندازید.باری خوب که فکر میکنم میبینم خداوند در قرآن انسان وانسانیت را ارج نهاده.خدایا یعنی ما اینقدر آدمیم؟؟؟؟؟؟؟پس چرا آدم نموندیم؟

مشهورترین آن آیه70سوره اسراء است« ولقدکرمنابنی آدم وحملناهم فی البروالبحر ورزقناهم من الطیبات وفضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا»(قرآن کریم،اسراء)

انعام/ 151

بقره/ 179

نساء/29-30

.

.

.

.

باز هم هست منتها یه مقدار زحمت داره

خب ما که چیزی نگفتیم در ضمن اگه اشتباه نکنم ایبن کامنت رو یه اشتباهی برای یه پست دیگه گذاشته بودی و منم تاییدش کردم البته با جواب! یک هیچ به نفع من
به نظر من قران در نوع خودش و در زمان خودش انقلابی عظیم بوده و هست ولی قوانین ما که برگرفته از فقه دین ماست انقلابی نیستن حتما میدونی که در فقه اسلامی زن به مثابه بظ است یعنی کالا واین یعنی حرمت نگذاشتن به مقام زن
ای کاش برعکس کلام شما هم وجود می داشت ای زنان تا می توانید شوی بگیرید ببینید کدامشان ادمترند اصلا ادم هستند ...

شبزده سه‌شنبه 30 آذر 1389 ساعت 04:59 ب.ظ http://posteshir.blogfa.com

باید بگم اولین زنی هستی که حرف حساب میزنه.
" یکی نیست به من بگه دختر خوب مرض داری چیزی می خری که استفاده نمی کنی؟ "
در مورد قاطی شدن روح جالب نوشتی.منم حواسمو جمع میکنم.
مطلب قبلیتم گریه آوره.بله باورم میشه ولی مگه کاری هم میشه کرد؟

حالا من یه چیزی گفتم

شبزده سه‌شنبه 30 آذر 1389 ساعت 05:11 ب.ظ http://posteshir.blogfa.com

خوب بابا چرا دعوا داری؟یلدای تو هم مبارک

خودت شروع کردی
وگرنه من با همه اشتی ام

یادداشت های سیاه سه‌شنبه 30 آذر 1389 ساعت 07:39 ب.ظ http://www.blacknotes.net

هندونهه چرا اونجوریه !

نمیدونم
ولی قشنگه

رضا سه‌شنبه 30 آذر 1389 ساعت 11:15 ب.ظ http://88888888.blogsky.com

قرآن انقلابی در زمان خودش بود ولی فراموش نکن که حرف نازل قرآن این بود:اسلام دینی است برای تمام فصول..میدانم از چه رنجیدی..از نحوه اجرای آن در این فصل زرد برگ ریزان یعنی سال ۸۹.لعنت خدا بر کسانی که مردم را دین گریز کردند که گرگ اند در لباس اسلام...
موفق باشی..

محمود چهارشنبه 1 دی 1389 ساعت 09:31 ق.ظ http://bidagh.blogsky.com/

در دو حالت می خوام دنیا نباشه:
۱.وقتی نکته ای یادم نیاد
۲.وقتی چیزی رو که می خوام گم کنم

ولی من فقط تو یه حالت میخوام دنیا نباشه که نمیتونم بگم

mahdiye چهارشنبه 1 دی 1389 ساعت 10:21 ق.ظ http://mtala70.blogsky.com

slm jaleb neveshte boudi.
manam az bachegim ye chizayie gom kardam ke midouni chesham donbaleshoun nista ama delam ye kouchouloo barashoun tang mishe.
akheeeeeeeeeeeeeeeeey.

گربه تنها چهارشنبه 1 دی 1389 ساعت 06:25 ب.ظ http://devil-angel.blogsky.com

من عینکم گم شد و میدونم کجا .... تو مترو
ولی هنوز دلم میسوزه و منم نتونستم لنگه اش را پیدا کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد