قاصدکی می گرید

کاش لبخندی باشم روی لبانت..............کاش

قاصدکی می گرید

کاش لبخندی باشم روی لبانت..............کاش

ماه حسین

محرم 

ماه اندوه 

اندوه حسین، اندوه علی و فاطمه، اندوه فرزندان و همسران و یاران حسین 

اضافه شود اندوه شیعیان حسین 

از کدامین حزن سخن میگویی 

یاد حسین برایم یاد انقلاب است برایم تداعی کننده روح حق جویی و حق خواهی است برایم نشان از سکوت نکردن دارد و امروز که روز اول ماه توست چه عجیب با روز من قرین شده. 

با محرم، با عاشورا نمیخواهم چون عوام برای مظلومیت حسین و اهل بیتش بگریم آنچه دلم مرا به در می آورد فراموشی شیعیان است. کنون پس از هزار و اندی سال این اشکها ما را به کجا می برد به ریاکاری و تظاهر یا به تفکر و تامل که اگر به دومین رهنمون سازد فبه المراد ورنه ماییم جزء زیانکاران. 

حسین جان اگر در مراسم عزایت در تکایا و حسینیه ها حضور ندارم تو میدانی سعی در با تو بودن دارم و این یا تو بودن را در دلم یافته ام نه در خیابانها و امامزاده ها.  

نظرات 3 + ارسال نظر
مذاب ها سه‌شنبه 16 آذر 1389 ساعت 10:46 ق.ظ http://mozabha.blogsky.com

من هم

معتقدم که برای حسین و یارانش نباید بر سینه و سر زد و گریست بلکه باید حسین را و

قیامش را شناخت.... آنگونه که بود.... در سیمای شجاعت و شهامت و تدبیر و آزادگی نه

در مظلومیت و تشنگی و آواره گی و سر بریدگی.... او معتقد بود که "در نتوانستن هم

بایستن هست" و اوست که آموزگار بزرگ پیروزی شگفت انگیز " خون بر شمشیر است!"

سلام
براستی که این چنین نشان میدهیم با اوییم نه بر او

مهبد سه‌شنبه 16 آذر 1389 ساعت 11:16 ق.ظ

سلام
کاش بجای گریه بر مصیبت حسین(ع) اونهم به قصد
طلب شفاعت لختی تفکر می کردیم چرا حسین
در خون خود غلطید

مذاب ها سه‌شنبه 16 آذر 1389 ساعت 02:41 ب.ظ http://mozabha.blogsky.com

چه زیبا سرودی از مرگی سرخ در قامت بلند تاریخ
کدامین حس غروری نمیشکفد وقتیکه به تعبیر زیبای دکتر علی شریعتی اینک شهیدی ایستاده پای در میدان میگذارد!
و من در برابر این بلندای حماسه ایی شگفت وشگرف چه عمیق به این شهامت و شجاعت سخت اعتقاد دارم و نیز سخت مؤمنم و چقدر از گریه بر حسین بیزارم و چقدر دلم میخواهد برق شمشیر مردانهء حسین و یارانش را که همچون ساعقه هایی از خشم بر اجساد زنده مینشست در کلام ترسیم کنم تا دیگر مردمم بخاطر بزرگ ترین شجاعان تاریخ انسان بر سر و سینه نکوبند و اشک نریزند و در این مکتب که جوهر قلم از خون است بر تشنگی او و یارانش نگریند که حسین و وفادارانش قبل از شهادت از شرابی ناب مست بودند......
)حرف های تنهایی .... سایه روشن)

آری حماسه حسین است که بر جانها نور فکنده حماسه حسین است که عمری به درازای تاریخ بل بیشتر دارد و هماره به شیواترین و رساترین نحو با ما سخن می گوید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد