قاصدکی می گرید

کاش لبخندی باشم روی لبانت..............کاش

قاصدکی می گرید

کاش لبخندی باشم روی لبانت..............کاش

خوشبختی

 لحظه ها را گذراندیم که به خوشبختی برسیم، غافل از آنکه لحظه ها همان خوشبختی بودند.

نظرات 10 + ارسال نظر
amir پنج‌شنبه 4 آذر 1389 ساعت 11:20 ب.ظ http://rapkon0851.blogfa.com

سلام دوست عزیز خسته نباشی به وبلاگت سر زدم مطالبت خوبه.به منم سر بزن.نظرم بده که بفهمم اومدی.درضمن بگو به رپ و رپ خوندن علاقه داری یا نه.اگه دوست داری یه رپ خون خوب بشی من میتونم کمکت کنم.به طوری که به شما بیت(اهنگ خالی)وتکست(شعر رپ)میفروشم.بیتام کیفیتشون متوسط و همه 10هزارتومن.ولی تکستام خداست مخصوصا هجتماعی و گنگ.قیمت تکستارو درزیرمشاهده میکنید.
اجتماعی:حرفه ای20تا30(بستگی به تعداد خوانندگانتون داره)فوق فوق حرفه ای50تا70هزارتومن(درحدیاس)
گنگ:حرفه ای20تا30(بستگی به تعداد خوانندگانتون داره)فوق فوق حرفه ای50تا70هزارتومن
لاو ودیس لاو:20تا50هزارتومن

سلام
باید بگم من از رپ و جماعت رپ خون اصلا خوشم نمیاد چون اصلا به حس زیبای موسیقی احترام نمیذارن

مهدی پنج‌شنبه 4 آذر 1389 ساعت 11:26 ب.ظ http://spantman.blogsky.com

سلام
خوشبختی مثل یک پرندست بگذار آزاد باشه و بره

هیس پنج‌شنبه 4 آذر 1389 ساعت 11:29 ب.ظ http://l-liss.blogsky.com

دلارام عزیز
اصلا دیگر تعریفی برای خوشبختی ندارم


سلام

مهدی پنج‌شنبه 4 آذر 1389 ساعت 11:29 ب.ظ http://spantman.blogsky.com

خوشبختی مثل یک پرنده میمونه بگذاریم رها باشه .......
شاید اینجوری خوشحال تر باشیم

یادداشت های سیاه جمعه 5 آذر 1389 ساعت 04:05 ق.ظ http://www.blacknotes.net

ادامشو یادت رفت بنویسی

از این جمله های نمیدونم چی چیه هستش ...

سلام
ما رو گرفتی
راستی بیام کجا چی رو ترجمه کنم؟

احمد جمعه 5 آذر 1389 ساعت 12:58 ب.ظ

خوشبختی روزی هزار بار کوبه در خانه شما را به صدا درمی آورد. شاید من همان خوشبختی باشم و تو ندانی.

صد سال
تو هیچ وقت برای من پیام آور خوشبختی نبودی
من آبم با آدما خائن تو یه جوب نمیره گفته بودم از خیانت متنفرم
چی شد رفتی دیدی دختر عمه جانت زیاد چنگی به دل نمیزنه گفتی برگردم این دختره رو میشه به بازی گرفت, کور خوندی وقتی میگم نه یعنی نه، بفهم
لطف کن و دیگه برای من کامنت نذار چون تو رو حتی به دوستی هم قبول ندارم

[ بدون نام ] جمعه 5 آذر 1389 ساعت 08:52 ب.ظ http://88888888.blogsky.com

سلام دلم واسه دلارام تنگ شده بود
میدونی چه کار کردم؟

سلام
بخدا من خیلی گرفتارم
به زودی بیشتر بهت سر میزنم
حالا چه کردی؟

محمود شنبه 6 آذر 1389 ساعت 09:43 ق.ظ http://bidagh.blogsky.com

زندگی سرتاسر خوشبختی ست،حتی اگر غرق بدبختی هم باشی بازم باید خوشبخت باشی که از این بدبخت تر نیستی

مهبد شنبه 6 آذر 1389 ساعت 11:07 ق.ظ http://langargah.blogsky.com

سلام دلارام خانم
ببخشید مدتی سر نزدم راستش سفر بودم
چند تا مطلب اخرتون رو خوندم فکر کنم حال و هواتون عوض شده امیدوارم برایند کلیش مثبت باشه
ضمنا قالب جدیدتون هم مبارک باشه

سلام
ما از نبود شما دل نگران شدیم

مرسی
برم دعا کنید
چون دارم میجنگم

مذاب ها سه‌شنبه 9 آذر 1389 ساعت 10:52 ق.ظ http://mozabha.blogsky.com

علی جان پس از سالها که از مرگ زیبایت میگذرد ، انعکاس آن آواهای محزون اما شگفتت از درون صومعهء اعجاز برانگیزت بر قلب تخته سنگ های کوه های تاریخ من پیچید و شگفتا که درد را آنگونه که تو از دستهای تاریخ علی(ع) به ارث گرفتی ، بمن سپردی ، من همچنان وارث درد توام ، دردی که تو در صومعهء کوچک و زیبایت پنهان میکردی! و علی در چاهای نیمه شبهای نخلستان فریادش میکرد! و احساس میکنم که به تعبیر زیبایت انگونه که حسین وارث آدم بود تو و من وارث درد علی هستیم ! درد تاریخی علی! دردی که هنوز در دل چاه های نخلستان فرو ریخته و در دل ما فرو خورده است! علی جان هنوز مذهب علیه مذهب میجنگد و دستی خبیث و ناشناخته تیغی در زیر آستین دارد و در لابلای صفحه های تاریخ میگردد و همواره هرکجا پیوندیست میان مؤمنین آیین و دین محمد تیغ را پنهان از چشم های برادران بیرون میکشد و بر پیکرهء این پوندها میزند و از هم جدایشان میکند و باز بار دیگر و بگونه ایی دیگر قابیل را برای قتل هابیل وسوسه میکند....... (حرف های تنهایی... سایه روشن)

خیلی زیبابود
کاشهمه مذاهب و دیناها در هم می امیختند یه چیز واحد درمیود تا اختلافها کمرنگ بشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد