قاصدکی می گرید

کاش لبخندی باشم روی لبانت..............کاش

قاصدکی می گرید

کاش لبخندی باشم روی لبانت..............کاش

بارون

بارون میاد بارون زندگی 

به محض اینکه پام میذارم بیرون زیر لب میگم خدایا شکرت 

شکر که ما رو فراموشی نمیکنی، پشت سر هم میگم الحمدالله 

دیروز غروب وقتی از مطب دکتر چشم پزشکم برمیگشتم 

حسابی هیجان زده بودم: هم بارون می اومد و هم دکتر خبر خوبی بهم داده بود  

زیر لب اواز می خوندم و چترم رو فقط روی کتابام گرفته بودم که خیس نشن 

.... باز امشب در اوج آسمان... 

دلم میخواست داد بزنم و بگم چقدر خوشحالم 

یه جا جیغ خفیفی هم کشیدم  

آه از دست این مردم وقتی دوست داری خودت باشی یه جوری نگاهت می کنن 

بارون عزیزم تو ببار که با فرود هر قطره ات تصنیفی از محبت برایم می سازی 

ببار و ببار حتی اگه ترافیک شهر چند برابر بشه، حتی اگه تاکسی گیرم نیاد و مجبور باشم کلی راه پیاده برم، بهتر من با تو عشقبازی میکنم. 

نظرات 3 + ارسال نظر
رضا چهارشنبه 12 آبان 1389 ساعت 01:21 ق.ظ http://www.88888888.blogsky.com

الان که راجع به باران نظر میدم..بوی نم بارون رو میشنوم و صدای بارشش رو
نمیدونم حکمتش چیه که صدای مرحوم حسین پناهی رو هم گذاشتم.داره یکی از شعر هاشو میخونه..دیونه کیه..؟عاقل کیه؟؟؟؟؟؟
فقط میخواستم بدونی فقط خودت از بارون لذت نمیبری خود خواه...دیوونه های بدتر از تو هم هستند یکیش خودم...

اختیار داری ما شما رادر جمع عاقلان دسته بندی کردیم

محمود پنج‌شنبه 13 آبان 1389 ساعت 08:57 ق.ظ http://bidagh.blogsky.com

چترها را باید بست،زیر باران باید رفت
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
زیر باران باید عشق را پیدا کرد

مهدی شنبه 15 آبان 1389 ساعت 11:12 ق.ظ http://norm.blogsky.com

چقدر باحال...
هه هه...
(یه جا جیغ خفیفی هم کشیدم ، آه از دست این مردم وقتی دوست داری خودت باشی یه جوری نگاهت می کنن)
خیلی باحال بود...

اره وقتی میخوای خودت باشی از نظر مردم یا دیوانه ای یا دیوانه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد