قاصدکی می گرید

کاش لبخندی باشم روی لبانت..............کاش

قاصدکی می گرید

کاش لبخندی باشم روی لبانت..............کاش

آدم گرگ آدم است

دیشب دوباره زنگ زد، صداش می لرزید، بغض داشت.

: ببخشید با...

: خودمم، چی شده باز؟ چرا دوباره اشکت دم مشکته؟

صدای منو که شنید هق هق گریه امانش نداد

: دلی، اومد همه چیزو با خودش برد، همه یادگاری ها، همه دلخوشی هام؛ یعنی واقعاً واقعاً همه چیز تموم شد. تو این یه سال همش به خودم دلداری میدام که برمیگرده... تو ذهنم ازش یه عشق واقعی ساخته بودم...

: داری شروع میکنی ها، تو خجالت نمیکشی، اگه دلت به حال خودت نمی سوزه به مادرت یه رحمی بکن، چیه هوس دکتر و بیمارستان رفتن به سرت زده. تو این شش ماهه اخیر چهار تا خواستگار خوب داشتی حالا چرا گیر دادی به این عتیقه چپر چلاق من نمی دونم، آخه این چی داره، اخلاق، شعور، قد و بالای رعنا، یا سلامتی، دیوونه به فکر آینده ات باش.

: بابا مهر این تحفه به دلم نشسته، نمی تونم بهش فکر نکنم، همیشه و هم جا باهامه

: ببند اون دهنتو، کدوم مهر و محبت؟ تمام این مهر ومحبت به قول خودت ساخته و پرداخته ذهن خودته. اصلا چرا همش به فکر ازدواجی اونم با این یارو. من 5 سال از تو بزرگترم حالا ازدواج نکردم مُردَم؟

: آخه همه دوستام و همه دخترای هم سن و سال من تو فامیل ازدواج کردن

: تو هم ازدواج کن ولی نه با جعفری! تازه همه دوستای من ازدواج که کردن هیچ، همشون بچه هم دارن، حالا من باید خودمو بکشم. بشینم غصه بخورم و بگم اخ من بی شوهرم! صد سال! من از یه شکست که خدایی حقم هم نبود پلی برای موفقیتهام درست کردم، الانم خدارو شکر میکنم که درجا نزدم.عاقل باش دختر، خودتو و ارزش خودتو بشناس، همه مشکل تو به این دلیله که برای خودت ارزش قائل نیستی. چشم به دهان مردم ندوز که چاک و بست نداره... به خودت فکر کن، به حال و به آینده، نمیخواهی ده سال دیگه که به عقب نگاه میکنی تصویر یه شکست خورده مغموم روببینی و حسرت بخوری که وای بر من، با جوانی چه کردم. باور کن اون نصفه مرد لیاقتت رو نداره، اینو همون روزی که با هم آشنا شدیم و قبل از اینکه جعفری رو ببینم بهت گفتم، الان هفت ماه از اون روز میگذره، یادته چطوری باهات برخورد کرد، تو نباید دنبال اون بری چون اون لیاقت نداره. با رفتن اونم دنیا به آخر نمی رسه بهت قول میدم. مطمئن باش اون جعفری تا حالا دیگه گندیده و دیگه تازگی نداره!

گلم، عزیزم، با این روحیه حساس جایی میون این مردم نداری که به قول یه دوست " آدم، گرگ آدمه "‍ قوی باش وگرنه داغون میشی. قوی باش و دنبال چیزی برو که بهت آرامش میده نه چیزی که مدام تحقیرت میکنه. قدمهای خیلی بلند و نسنجیده بر ندار چون زود خسته و ناامیدت می شی، آهسته پیش برو سنجیده و بخردانه، نگذار دوری آروزها تو را به سمت ناامیدی سوق بده، تعقل و تأمل رو همراه آرزوها و خواسته هات بکن اونوقت میبینی همه انرژیهای مثبت دنیا به طرفت هجوم میارن. قوی باش، و اعتماد به نفست رو تقویت کن و برای خودت ارزش و شخصیت قائل باش. خودت رو دوست داشته باش و به خودت احترام بذار، چطور ادعا میکنی عاشقی و دیگری رر دوست داری درحالیکه برای خودت قدر وقیمتی قائل نیستی، با خودت قهری و خودت رو دوست نداری! استعدادهات رو شکوفا کن. از یکجا نشینی و زانوی غم بغل کردن دست بکش و لحظه لحظه عمرت به نیکی بهره ببر.

نظرات 9 + ارسال نظر
امین جمعه 12 شهریور 1389 ساعت 01:49 ب.ظ http://shabayjavani.blogsky.com

جالب بود و آموزنده مخصوصا قسمت آبی رنگ
مرسی موفق باشی
به دوستتم اگه واقعیه بگوکه هرچی بیشتر بری دنبالش بیشتر از دور میشه

گالری عکس بازیگران سینما جمعه 12 شهریور 1389 ساعت 03:26 ب.ظ http://www.parspic.ir

سلام
وبلاگ خوبی داری
به من هم سر بزن
-------------------
گالری عکس بازیگران سینما
www.parspic.ir

زهرا جمعه 12 شهریور 1389 ساعت 05:52 ب.ظ http://sedayam-kon.mihanblog.com

دوستام بچه دار که شدن هیچ فکر کنم زن و شوهرشون هم بدن و من همچنان در زندگی مجردی خودم هستم!! بی خیال بابااا......یه چی میشه دیگه

شبزده جمعه 12 شهریور 1389 ساعت 11:45 ب.ظ http://posteshir.blogfa.com

سلام.مگه من چند روزه نیومدم اینجا که اینقدر آپ کردی؟
خوب برم همرو بخونم.فعلن نظری نمیدم تا بخونم.
تا یادم نرفته بگم ، دوستش داشتم چون الان نیست که دوستش بدارم.هه.جالبه نه؟از اونجا رفتیم.فروختیمش.حیف شد.
از حظورت ممنون.

دکتر خودم شنبه 13 شهریور 1389 ساعت 04:25 ق.ظ http://porpot.blogsky.com

تو اینطور موردایی خدایی منم میمونم،
دل میگه بمون،
عقل میگه برو.

سپندار شنبه 13 شهریور 1389 ساعت 06:39 ب.ظ

احسنتم .

کاملا هستم ولی یه چیز رو فراموش نکن امثال ما پیر و پاتالها اون مرحله از جوونی رو به سختی گذروندیم ! بی شک همه نتونن به سادگی عبور کنند .

واسه نصیحت کردن یه مرتبه کافی نیست ! نباید اینجور جوونا رو تنها گذاشت .



مهدی یکشنبه 14 شهریور 1389 ساعت 02:12 ق.ظ http://norm.blogsky.com

سلام دوست من...
من آپ کردم و منتظرم...
شاید وبنوشت جدیدم یه ربطی به این واژه های تو داشته باشه...
موفق باشی...
خدا نگهدارت...

شبنم یکشنبه 14 شهریور 1389 ساعت 06:44 ب.ظ http://arefane.blogsky.com

آپم و منتظر .........

گربه تنها چهارشنبه 17 شهریور 1389 ساعت 11:27 ق.ظ http://devil-angel.blogsky.com

خوب جعفری چون نبوده فکر میکنه چی بوده ..... اگر بود میفهمید که هیچی نبوده و بیخود بهش وابسته شده
.
خدا کمی به دوستتون بینایی بده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد