قاصدکی می گرید

کاش لبخندی باشم روی لبانت..............کاش

قاصدکی می گرید

کاش لبخندی باشم روی لبانت..............کاش

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد

نمی خواهم بدانم کوزه گر با خاک اندامم چه خواهد ساخت

ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد

گلویم سوتکی باشد بدست کودکی گستاخ و بازیگوش

و او یکریز و پی در پی دم گرم خویش را در گلویم سخت بفشارد

و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد

بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را

نظرات 2 + ارسال نظر
دکتر خودم دوشنبه 18 مرداد 1389 ساعت 08:53 ب.ظ http://porpot.blogsky.com

امیدوارم وقتی مردم یکی از مردنم نفع ببره،
یه جایی معلوم بشه که مردم،
نه اینکه زنده بودنم بی فایده باشه و همینطور مردنم

مهبد سه‌شنبه 19 مرداد 1389 ساعت 12:04 ب.ظ http://langargah.blogsky.com

سلام
می دونی مورچه رو داشت اب می برد فریاد می زد ای هوار دنیا رو داره اب می بره بهش گفن فقط تو داری میمیری گفت اگه من نباشم پس دنیا هم نیست!!
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد