قاصدکی می گرید

کاش لبخندی باشم روی لبانت..............کاش

قاصدکی می گرید

کاش لبخندی باشم روی لبانت..............کاش

اندوه شب




شب است و باز


جیرجیرک ها می خوانند


شاید همراهی می کنند اندوه شب را


شب است و باز


جیرجیرک ها می نالند


و کسی چه می داند


شاید بغض تنهایی شب


بترکد از این همه ناله


شاید بال سکوتش ترکی 

 

  

بردارد





نظرات 6 + ارسال نظر
مهسا یکشنبه 3 مرداد 1389 ساعت 10:41 ق.ظ http://www.didaniha3.blogsky.com

سلام عزیزم وب قشنگی داری!!!!!!!!!!!!!!!!!

به منم سر بزن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

نقی زاده یکشنبه 3 مرداد 1389 ساعت 10:58 ق.ظ http://www.asanrank.com

سلام گلم خوبی میخوای آمار شمارشگر وبلاگتو منفجر کنی زود بیاتو اسان رنک ثبت نام کن و وبلاگت هم ثبت کن حتما صفحه راهنما رابه دقت مطالعه کن ممنون

احمد یکشنبه 3 مرداد 1389 ساعت 01:17 ب.ظ

[:S007:

اکبر یکشنبه 3 مرداد 1389 ساعت 05:20 ب.ظ http://akisar.blogfa.com

سلام
این شعرا رو خودت میگی . بابا تو یه پا شاعری آآآآآآآآآآ

خیلی زیبان

دیگه دیگه
گاه گاهی
حس ذوفی
می کند کاری
می دهد باری

بارون سیاه یکشنبه 3 مرداد 1389 ساعت 07:06 ب.ظ http://blackrain.blogsky.com

کی می دونه چرا جیر جیرک ها شبا خیلی شلوغ می کنند ؟!
شاید مدلِ خُر و پُف کردنشون اینجوریه !!

ای ول من تا حالا به این مورد فکر نکرده بودم
ممنون از راهمایی ات.

زهرا چهارشنبه 6 مرداد 1389 ساعت 04:59 ب.ظ http://sedayam-kon.mihanblog.com

تا حالا فکر نکرده بودم که جیرجیرک ها چه بغضی دارن.......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد