قاصدکی می گرید

کاش لبخندی باشم روی لبانت..............کاش

قاصدکی می گرید

کاش لبخندی باشم روی لبانت..............کاش

سیمین بهبهانی

 

سجاده فرش عنف و تجاوز، ای داعیان شرع خدا را!
 

بر قتل‌عام دین و مروت، دست که بسته چشم شما را ؟

 

 الله اکبر است که هر شب، همراه جانِ آمده بر لب
 

آتشفشان به بال شیاطین، کرده‌ست پاره پاره فضا را

 

از شرع غیر نام نمانده‌ست، از عرف جز حرام نمانده‌ست
 

بر مدعا گواه گرفتم، جسم ترانه، قلب ندا را

 

انصاف را به هیچ شمردند، بس خون بی‌گناه که خوردند
 

شرم آیدم دگر که بگویم، بردند آبروی حیا را

 

سهراب‌ها به خاک غنودند، آرام آنچنان‌که نبودند
 

کو چاره‌ساز نفرت و نفرین، تهمینه‌های سوگ و عزا را ؟

 

زین پس کدام جامه بپوشند، بهر کدام خیر بکوشند
 

آنان‌که عین فاجعه دیدند، فخر امام ارج عبا را

 

سجاده تار و پود گسسته‌ست، دیوی بر آن به جبر نشسته‌‌ست
 

گو سیل سخت آید و شوید، سجاده و نماز ریا را  

 

سیمین بهبهانی

نظرات 4 + ارسال نظر
احمد پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 10:19 ب.ظ

سلام دلارام.
شعر خیلی زیبا و بجایی رو از سیمین گذاشتی تو وبلاگت. مناسب این حال و هواست. به هر حال باید امیدوار بود و به هر نحوی دست به کار شد. آزادی هم بهایی داره.
سبز باشیم.

وفا جمعه 21 خرداد 1389 ساعت 07:07 ب.ظ http://vafa.blogsky.com

بسیار به موقع و بجا شعر خانم بهبهانی را up کردین .ممنون.

علی شنبه 22 خرداد 1389 ساعت 08:44 ق.ظ http://sahargaheomid.blogsky.com

فوق‌العاده بود...

دوست چهارشنبه 26 خرداد 1389 ساعت 09:07 ب.ظ

خانم محترم نباد مطالبی را ژخش کنید که مشتی اجنبی دوست خواهان آن هستند

صد البته من دوست شما نیستم و خانم بهبهانی و امثال ایشان سرمایه های این مملکتند و در این مردم بهتر از نخراشیدهایی مثل شما درک میکنند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد