قشنگی های زندگی کم نیست، کافی ست اندکی چشمانت را درست تر باز کنی. با یادآوری محدودیت ها و نداشته ها فقط غم و غصه ها فزونی می یابد. به داشته هایت بیندیش. آنگاه می بینی دنیا با گرمترین و بازترین آغوشش تو را به انتظار نشسته. غمگین مباش، دلسردی و فسردگی را به کناری نه تا ببینی اوج افتخار و غرور را.
دلآرام، آرام باش. آرام باش و چشم اندوه را کور کن.
روز نوشت ۱: قرار دوستای وبلاگ نویس یه کوچ یک روزه داشته باش به تهران تا همدیگر رو به صرف خنده ملاقات کنیم.
روز نوشت 2: دیگه نمیخوام به کارم ادامه بدم داره حوصله همایونی ام رو سر می بره.
روز نوشت 3: قرار زنها برن سینما فوتبال نگاه کنن: یکی می مرد ز درد بی نوایی یکی میگفت آقا زردک نمی خواهی.
روز نوشت 4 : حالا مبینا خوب شده دیشب کلی باهاش حرف زدم عاشق صدای خنده هاشم.
همین و بس
آره
اونم چه جور آره ایییییییییییییییییی
دلارام خواهش می کنم از دستم ناراحت نباش
وگرنه گریه می کنم
سمیرا خانوم لطفا تمومش کن
دیگه ناراحت نیستم
ولی اگه بخوای ادامه بدی.....
سلام دلارام
امیدوارم در شهر خاکستری به تو و دوستانت خوش بگذرد .
من هم تهران هستم . کاش فرصتی بود تا از آن می
گریختم .
کاش
سلام ممنون از نظر ولطفت..
فکر کنم این پستت یه جورایی به من بر میگردهه!
راستی تو قرار وبلاگی تون جای نویسنده مفهومات را هم خالی کنید....
در ضمن تو که بری دیگر قاصدکی در این تاریک دنیای مجازی وب نماماند تا بگرید تا بگریاند..نرو بمان که ماندنت بیشتر نیاز است هر چند غده های همایونیت نترکد...
البته بیشتر به خودم بودم ولی خب گاهی ادم می تونه بجای همه احساس کنه
قاصدکم مدتی است در حال پرپر شدن است و این دلم را می لرزاند
سعی میکنم شاد باشم ....
چرا رو نوشت ۴ دو تا داری و لی ۱ اصلا نداری ؟ شکلک یه گربه فوضول
دوست داشتم ببینم کی درایتش بیشتره
دیدم شما گربه کنجکاو
سلام
چه زیبا نوشتی
پست زیبایی بود دلارام
ممنون از تعریف .... شرمنده کردی
از کارت خسته شدی؟
منظورت وبلاگ نویسیه یا شغلت؟
از هر دو
از کارم بیشتر