امروز فوق العاده بود: اول ازهمه بعد از دو ساعت اس ام اس بازی تونستم یه قرار قبلی رو با یه بهانه جویی شیک لغو کنم؛ دوست نداشتم باهاش برم بیرون، زور که نیست. ظهر به اتفاق خواهر جان رفتیم لباسای مهمونی فرداشب رو پرو کردیم با کلی مسخره بازی و خنده گساری. بعداز ظهر گفتم قربه الی ا... میرم نمایشگاه کتاب. رفتم ولی خیلییی شلوغ بود منم خرید رو تحریم کردم و با تلفن یه دوست از ذوق زدگی زیاد و اشتیاق فراوانم به کتاب و کتابخونی کنده شدمو رفتم سوی قرار جدید. همراه دوستان که جمعشون جمع بود گلشون غایب راهی کارتینگ شدم و پول کتابا رو پشت سرهم ماشین سواری کردم بعدشم رفتیم مهمون بازی و دو ساعت خوابیدم تا تلافی فعالیت روز دربیاد.
پ.ن.:امروز فقط تو برنامه ام نمایشگاه بود ولی چه چیزایی که بهش اضافه نشد، امروز به نیت نمایشگاه ازخونه خارج شدم به کارتینگ رسیدم اگه فردا به نیت کارتینگ بیام بیرون فکر کنم به یه پارتی جایی برسم...
سلام عزیزم خدا روشکر که بهت خوش گذشته. مهمونی هم خوش بگذره. درضمن ممنون بایت همه چیز.
ممنون عزیزم
قابلی نداشت مهربونم
راستی دلارام جون قالبت رو خیلی دوست دارم.
چقدر خوب
باید قالب اختصاصیم که اماده شد اونو ببینی
دیدی چه شلوغ بود نمایشگاه؟
اره الکی شلوغ بود
من که کتاب نخریدم
همیشه خوش باشی عزیزم
به به کی مثل شما !مگه درس و مشق نداری تو؟
نه
حوصله درس خوندن ندارم
بی انصاف دو سه هفته ست حالم زیاد خوب نبود باید یه جوری از دپرسی!!!!! میومدم بیرون
شایدم به نمایشگاه کتاب :)
خوب کاری کردی گاهی اوقات تفریح لازمه .... برای روحیه و شاد بودن :*
اخی
یکی منو درک کرد
واقعا لازم بود
دلارام جان نگرانت شدم. امیدوارم خوب باشی. چرا نظر دهی رو بستی؟
عزیزم
من خوبم
اتفاقای مزخرفی میفته که از پیش بینی ما دوره
نظردهی هم نمی دونم احتمالا دچار خود بزرگ بینی شدم