خاموشی
سخن نمی گویی
مرده ای اما
از زنده ها زنده تری
چه سکوتی نقش بسته بر لبان تو
سکوتت امروز آوای خروشناک توست
فریاد بی صدایی تو
بغض به بار نشسته کلام تو
همه جا جاری ست
امروز
ار زمان زنده بودنت
زنده تری، پربارتری، شکفته تری
خاموشیامابغض و خشم و فریادتدر درون توبیداد میکند....رها میشود روزی که دیر نیست.
در آروزی این رهایی ام...
این سکوت ... این سکوت همه کس گیر ... این نوشته های بی نتیجه دیوانه وار ... من دلم دیوانه ای را می خواهد که داد می زند، ... « ادمها، ... »
این صدای سکوت توستکه اینجنین طنین انداختهدر درازنای تاریخ
و اما تا به خود بیائی خیلی زود دیر می شود .قدر داشته هایت را بدان روزهایت به نور آفتاب گرم و طلائی
زیبا بود
آره زنده ان. اما باز هم حیف که مردند ........
زیبا بود مثل همیشه...
دلم می گیرد از قفس،از پر پرواز داشتن و پرواز نکردن،از باتنها بودن و تنها ماندن ،از حصر در خانه خودم دلگیرم، از آمدن بهار و بی تو بودن هم دلگیرم ...سلام قاصدک مهربانچه زیبا استعاره ایست به اندیشه هائی که در حصر و در بندند!می ستایم اندیشه پاک و وجود مهربانت را...مانا باشی عزیز..
سلامپاییزراستی این بند را گسستنی هست؟
خاموشی
اما
بغض و خشم و فریادت
در درون تو
بیداد میکند.
...
رها میشود
روزی که دیر نیست.
در آروزی این رهایی ام...
این سکوت ... این سکوت همه کس گیر ... این نوشته های بی نتیجه دیوانه وار ... من دلم دیوانه ای را می خواهد که داد می زند، ... « ادمها، ... »
این صدای سکوت توست
که اینجنین طنین انداخته
در درازنای تاریخ
و اما تا به خود بیائی
خیلی زود دیر می شود .
قدر داشته هایت را بدان
روزهایت به نور آفتاب گرم و طلائی
زیبا بود
آره زنده ان.
اما باز هم حیف که مردند ........
زیبا بود مثل همیشه...
دلم می گیرد از قفس،از پر پرواز داشتن و پرواز نکردن،از باتنها بودن و تنها ماندن ،از حصر در خانه خودم دلگیرم، از آمدن بهار و بی تو بودن هم دلگیرم ...
سلام قاصدک مهربان
چه زیبا استعاره ایست به اندیشه هائی که در حصر و در بندند!
می ستایم اندیشه پاک و وجود مهربانت را...
مانا باشی عزیز..
سلام
پاییز
راستی این بند را گسستنی هست؟