قاصدکی می گرید

کاش لبخندی باشم روی لبانت..............کاش

قاصدکی می گرید

کاش لبخندی باشم روی لبانت..............کاش

جهان هر کس به اندازه ی وسعت فکر اوست

 یکروز وقتى کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگى  را در تابلوى اعلانات دیدند که روى  آن نوشته شده بود:  دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این اداره بود  درگذشت. شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت ١٠ در سالن اجتماعات برگزار مى‌شود دعوت مى‌کنیم.

در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکى از همکارانشان ناراحت مى‌شدند امّا پس از مدتى، کنجکاو مى‌شدند که بدانند کسى که مانع پیشرفت آن‌ها در اداره مى‌شده که بوده است. این کنجکاوى، تقریباً تمام کارمندان را ساعت١٠ به سالن اجتماعات کشاند… رفته رفته که جمعیت زیاد مى‌شد هیجان هم بالا مى‌رفت. همه پیش خود فکر مى‌کردند: این فرد چه کسى بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟  به هر حال خوب شد که  مرد!
کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکى یکى نزدیک تابوت مى‌رفتند و وقتى به درون تابوت نگاه مى‌کردند ناگهان خشکشان مى‌زد و زبانشان بند مى‌آمد. آینه‌اى درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه مى‌کرد، تصویر خود را مى‌دید. نوشته‌اى نیز بدین مضمون در کنار آینه بود:  تنها یک نفر وجود دارد که مى‌تواند مانع رشد شما شود و او هم کسى نیست جز خود شما. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید زندگى‌تان را متحوّل کنید. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید بر روى شادى‌ها، تصورات و موفقیت‌هایتان اثر گذار باشید. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید به
خودتان کمک کنید… زندگى شما وقتى که رئیستان، دوستانتان، والدین‌تان، شریک زندگى‌تان یا محل کارتان تغییر مى‌کند، دستخوش تغییر نمى‌شود.
زندگى شما تنها فقط وقتى تغییر مى‌کند که شما تغییر کنید، باورهاى محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسى هستید که مسئول زندگى خودتان مى‌باشید

نظرات 15 + ارسال نظر
یک دوست سه‌شنبه 28 دی 1389 ساعت 09:51 ق.ظ

موافقم البته برای مرگ اون کس نباید گریست همه ما باید این بخش وجودمون رو حذف کنیم

مذاب ها سه‌شنبه 28 دی 1389 ساعت 11:48 ق.ظ http://mozabha.blogsky.com

سلام دلآرام عزیز
خیلی زیبا و آموزنده بود ....
واقعا" همینطوره....
امروز نکتهء قابل تأملی را به من هدیه کردی دوست عزیز.

سلام
قابلی نداشت

شبزده سه‌شنبه 28 دی 1389 ساعت 02:06 ب.ظ http://posteshir.blogfa.com

درسته.کاملن موافقم.
قالب جالبی هم گذاشتی.

سلام
چرا وبلاگت بعضی وقتا باز نمیشه؟
مثل الان

دلتنگی های یک مرد زمینی سه‌شنبه 28 دی 1389 ساعت 03:17 ب.ظ http://www.dyrooz.blogsky.com


مثبت اندیشی خوب وفوق العاده ای بود...ولی بایددرنظرداشت که درخلاء
نمیشه زندگی کرد...ونباید تاثیرات شرایط رانادیده گرفت به هرحال مثبت اندیشی بیشترمواردجواب داده.
سلام
=====
بال هایم که خوب شد
پروازمی کنم.

سلام
بالهایت که خوب شد مرا هم می بری؟!

علیرضا (‌ دلقک ) سه‌شنبه 28 دی 1389 ساعت 04:01 ب.ظ http://www.clllown.blogfa.com

bonjour...
vous pouvez comprend le francais?..h
je pense que cette texte est vria...parcque seulement vous etes dans tootes le mond

حسین رها سه‌شنبه 28 دی 1389 ساعت 04:49 ب.ظ http://www.sabz-raha1.blogsky.com

شما با کوه موافقی حالا یا کافه؟

با هر دو تاش
با کوه بیشتر

سجاد اسکندری سه‌شنبه 28 دی 1389 ساعت 10:13 ب.ظ http://y.com

حرف حساب جواب نداره
ولی واقعا عملی نمی شه

سحرگاه امید سه‌شنبه 28 دی 1389 ساعت 11:41 ب.ظ

سلام دوست عزیز
ممنون. جالب بود.

caffè nero چهارشنبه 29 دی 1389 ساعت 12:55 ق.ظ http://eternal.blogsky.com

حقیقتا کارمندان نمونه ای بودند! ... « یکى یکى نزدیک تابوت مى‌رفتند و وقتى به درون تابوت نگاه مى‌کردند ناگهان خشکشان مى‌زد و زبانشان بند مى‌آمد. »

وفا چهارشنبه 29 دی 1389 ساعت 10:04 ق.ظ http://vafa.blogsky.com

چی میدونم چی چی بگم

چیزی نگو

گربه تنها چهارشنبه 29 دی 1389 ساعت 12:33 ب.ظ http://devil-angel.blogsky.com

ممنون ..... قشنگ بود

پائیــز چهارشنبه 29 دی 1389 ساعت 04:37 ب.ظ http://paeez77.blogfa.com/

زیبا بود
آموختیم + باشیم
(راستی خوشحالم که کابوس ندیدی)

ممنون

علیرضا ( دلقک ) پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 12:17 ب.ظ http://www.clllown.blogfa.com

غلط دیکته ای که جزئی از ماست .... ولی
et je n'ai pas compris رو خوب اومدی....

زهرا یکشنبه 3 بهمن 1389 ساعت 12:18 ق.ظ http://sedayam-kon.mihanblog.com

چه متن خوشگلی بود !

گربه تنها دوشنبه 11 بهمن 1389 ساعت 02:25 ق.ظ http://devil-angel.blogsky.com

میدونی من یه داستان شبیه این خیلی سال پیش خوندم
که توی یه باغ وحش قفسی بود که که میگفتن خونخوار ترین و وحشی ترین موجود درونش هست و وقتی مردم وارد میشدن یه آیینه اونجا بود و در زیرش آمار کشته شدگان جنگ های مختلف را نوشته بود
در هر حال فرقی نمیکنه .... واقعیت اینه که خیلی اوقات ما فراموش میکنیم که بزرگترین نقش را در زندگیمون را خودمون داریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد