قاصدکی می گرید

کاش لبخندی باشم روی لبانت..............کاش

قاصدکی می گرید

کاش لبخندی باشم روی لبانت..............کاش

La neige

 

دیروز صبح سوار تاکسی شدم برم دانشگاه امتحان بدم، رایحه خوشی مرا غرق در خیالات کرد. بوی عطر نرگس، سالهای پیش وقتی پاییز و زمستان شروع می شد نرگس با من هم اتاق می شد ولی امسال حتی یکبار هم دعوتش نکردم بیاد به اتاقم. هر وقت من برای خودم گل می خرم جماعتی اعتراض می کنند و می گویند این نارسیست خود شیفته باز برای خودش گل خریده. دیروز به خودم گفتم درست که از برف و بارون خبری نیست ولی نرگس ها که هستند و باید زمستان را با حضور آنها جشن گرفت، قصد داشتم امروز اینکار را انجام بدم که خدا را شکر برف هم چاشنی شادی من شده است و من بسی شادمانم از این خجسته بارش برف و بوی نرگس و ترانه خوانی و ...